چون من واقعا نمیفهمم!

کاش یک نفر به من توضیح بده که آیا الان یک گروه مسلح در سطح خیابان‌های کشور مشغول کشتن بسیجی‌هاست و هنوز مشغول پیشروی به داخل خاک ایرانه، یا این‌که یک عده دست خالی موفق به کشتن چندین نفر نیروی مسلحِ آموزش‌دیده در مقتدر‌ترین کشور جهان شده‌ن. یا روایت سومی وجود داره که عقل من بهش قد نمی‌ده و متوجه نمی‌شه جریان چیه.
یعنی یک نفر به من توضیح بده چطور می‌شه که همزمان اعتراض‌ها اندک و سه درصدیه و شایان توجه نیست، در عین حال اون‌قدر وسیعه که طرف مقابل یک دونه هم کشته نمی‌ده ولی همین‌طور چپ و راست بسیجی کشته می‌شه. همزمان معترضین یک عده‌ی قلیلی هستند که از خارج اومده‌ن و پول گرفته‌ن که اغتشاش کنن و اکثر مردم در آرامش و خرسندی هستن، ولی اینترنت کند و نیمه‌قطعه و نصف فضای مجازی فیلتر شده برای مقابله با همون بیست-سی‌تا خارجی. همزمان همه حامی نیروی انتظامی و خواهان جمع شدن اغتشاشاتن، ولی دیجیکالا و میهن باید بیانیه بدن که چرا ما رو تحریم کردین، به خدا ما به نیروی انتظامی کمک نمی‌کنیم، ما سرمون تو کار خودمونه.

#جدی
۱۸ لایک
۱۸ آبان ۱۰:۵۵ ع . شکیبا
بذار من بهت بگم.

چطور شما کشته های اف=غتشاشات را می بینی و مثل مهسا و ... رو می بینی و ازشون دفاع می کنی ولی اون بسیجی ها و نیروی انتظامی که حافظ امنیت ما هستند و مظلومانه بوسیله عناصر اغتشاشگر مظلومانه به شهادت میرسند اینها رو نمی بینی ؟!
یه کم چشماتو بازکن. کلیپ های اینها رو هم ببین.
مثلا همین شهید بسیجی آرمان یا سید روح الله عجمیان اینها چطور بی گناه و با خشونت و بی رحمی تمام شکنجه و کشته میشن اینها ندیدی ؟!!!!!!

اینها با خونشون شهادت دادند. اینها جان عزیزشون رو فدای امنیت ما و کشور و اسلام و انقلاب کردند.

قاتلشون کیه ؟! مگر عناصر خودفروخته خائنی بیشترن که هیچ تفکر درستی ندارند ! وقتی میگیرنشون میگن ما تحت تاثیر ایستاگرام و امثال مصی علی نژاد قرار گرفتیم. همان زن شیطان صفت خود فروخته و امثال او.
فقط 200 شبکه ماهواره ای معاند فارسی زبان رسما علیه ما دارند تبلیغات جنگی می کنند . ما چقدر علی اونا یا کشورهای حامی اونها اقدام می کنیم. اصلا ما اینقدر امکانات ماهواره ای داریم !

بهتره صف دشمنان و پشتوانه خبیث این جریانات را ببینیم تا حقیقت برای ما روشن بشه.
۱۸ آبان ۱۲:۴۲ مهدیار پردیس
تناقض، زادهٔ ترسه :)
البته طرفدار مسیح نیستما ولی برام جالبه که وقتی می‌خوان تحقیرش کنن از اسم اصلیش (معصومه) استفاده می‌کنن! خب این‌که بدتره!

بنده به عنوان کسی که یک فامیل نازنین به اسم "موچول خانوم" داره، مسخره کردن اسم رو محکوم می‌نمایم.

۱۸ آبان ۱۳:۳۹ ویــ ـانا
آخ گفتی :)
۱۸ آبان ۱۴:۴۷ سَیِّده ...
سلام
چون هشتگ جدی زدین پس جدی میگم :)
واقعا فضا فکر نکنم برا مردمِ عادی غیر غبارآلود و واضح باشه چون هرچی میدونیم از اخبار ضد و نقیضِ اینور و اونوره و جز با مثلا یکم فکر کردن و نظرِ محتملانه دادن کارِ دیگه نمی‌تونیم کنیم اینو گفتم که بگم حرفای بعدی که میزنم فهمِ من از خوندنِ اخبارِ اینور و اونوره و خب طبیعتا کاملا درست میتونه نباشه!

خب این دو فرضی که مطرح کردین صِرف نیست دیگه...چیزی که به نظر در جریانه اینه که تو هر «اغتشاش» عده‌ی خیلی کمی مثلا ۳۰,۴۰ نفر حضور دارن و آتیش میزنن و ...
و این که چطور می‌کشن؟ میگن اسلحه رو یا از خود پلیسه گرفتن یا از قبل داشته. و خب کشتن فقط با اسلحه نیست و با چاقو و ... هم میتونه باشه! و این اصلا ربطی به تعداد نداره همون افرادی که هستن خب میتونن این کار و کنن!!
اما راجع ب این که چرا این فردِ مسلح کشته میشه...خب نظام داره میگه من دارم مماشات می‌کنم و به نظرم هم میکنه با توجه به چیزی که من از قضات نزدیک شنیدم
اما اون سربازِ کشته شده سرباز بود..شهید آرمان هم که طلبه بود...
اما باقیِ نیروی امنیت خب به طور عادی در کشور هم درگیری پیش میاد که یکسریا به شهادت میرسن
اما راجع به این که چرا از اون سمت هیچ کشته‌ای نیست؟؟ خب من با این که این حجمِ زیاد اسامی کشته میدن و قبول ندارم چون بعضیا که دروغ بودنش علنا مشخص شد ولی با این که کسی کشته نشده هم موافق نیستم واقعا و اصلا ب نظرم با عقل جور درنمیاد....ولی ‌وقتی وضعیت طوری میشه که قورباغه هفت تیر میکشه انتظارِ بهتر از این هم نمیشه داشت

اما راجع به اون تعداد کم و اینا
راستش من که واقعا نمیدونم آمار در چه حده
ولی این تفاوتِ حضور مردم تو اغتشاش واقعی و مجازی خیلی زیاد و تو چشمه
و با این موافقم افراد بسیار زیادی هستن که دل و فکرشون با این جماعتِ معترضه و حالا شاید اقدامی نکنن ولییی اینا خیلی از افراد خاکستری‌ان شاید مثل من مثل شما..یعنی طرف واقعا نمیدونه الان کی داره راس میگه...یه توئیت اینور میخونه میگه عا اینطور..یه توئیت اونور میخونه میگه عا اونطور این وضعیت اقتصادم که میبینه و دیگه بدتر
و فکر کنم منظور از اون ۳ درصد افرادی ان که صد در صد میگن نه براندازی ولاغیر و بی شرط و قید شعارهایی که مطرح میشه رو قبول دارن
وگرنه اکثریتِ جامعه نه وحشی گری رو میخوان و نه تجزیه و نه اسلام هراسی و غیره و غیره

تحلیل خوبی بود. :)

۱۸ آبان ۱۴:۵۰ سَیِّده ...
ولی یه چیزی بگم این اغتشاش زمانی خودشو باخت که وارد فحش های جنسی و دست به کشتار بردن شد و نشون داد اگه بدتر از این نظامی که ازش حرف میزنن نیس بهتر از اونم قطعا نخواهد بود...از جهت احترام به عقاید و دموکراسی و احترام به زن و ...و چیزایی که داریم می‌بینیم دیگه
اگه با همون وجهه‌ی اولیه‌ش پیش می‌رفت شاید خیلی خیلی جلوتر بود...

این که یه جماعت دست خالی موفق به «کشتار» بشه خیلی چیز عجیبیه. این‌که «کشتار»شون فقط شامل نیرو‌های حکومتی بشه و محض رضای خدا اتفاقی تیری به هیچ شهروندی نخوره واقعا عجیبه. یعنی یه عده معترضن که قصد آسیب زدن به شهروندا رو ندارن و فقط می‌خوان از دست حکومت خلاص شن؟ چه اغتشاش‌گران انسان‌دوستی. 

[در گیومه، به نظرم این طرز روایت (که یه عده دست خالی بودن ولی تونستن سلاح مامورا رو بگیرن و همه‌شون رو بکشن) دست کم گرفتن ارتش و پلیس کشوره.هر جماعتی به اندازه جمعیت یه کلاس دبستان دور هم جمع شن می‌تونن از پلیس تفنگ به دست بیارن؟]

من امیدی ندارم از یه جامعه سنتی یهو کشور کانادا دراد با برابری جنسیتی و آزادی‌های انسانی و افراد کاردرست بر سر کار. کما این‌که تو همین کانادا هم زن‌ها سال‌ها جنگیده‌ن تا حق رای و کار کردن و حقوق مساوی به دست بیارن. ولی در عین حال فکر می‌کنم دیگه این نسخه (https://www.khabaronline.ir/news/59070/%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%B9%D9%81%D8%A7%D9%81-%D9%88-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%A7%D8%B9%D8%AB-%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%B4-%D8%A8%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF) از حکمرانی بسه. میخ آهنین تو سر کسی که کله‌ش رو چهل ساله تو برف فرو کرده نرفته، می‌شه یه کله‌ی جدید رو امتحان کرد.

۱۸ آبان ۱۸:۴۷ سعید ابریشمی
سلام بر شما!
خیلی خوشحالم که می‌بینم برگشتید و دوباره اینجا می‌نویسید.
درباره اتفاقات این روزها هم به‌گمانم شاید باید به این نکته بسنده کرد که رهبر اصلی این اتفاقات، کسی جز قدرت و نظام سیاسی مستقر نیست! این بار دیگر نه پای جریان و جناح سیاسی خاصی در میان بود -مثل 88-، نه پای رسانه یا کانال خاصی و نه کشور خارجی خاص. اصل این خشم و پرخاش را چیزی جز رفتار و تدبیر خود حاکمیت برنینگیخت، و کسی جز خودش نیز نمی‌توانست آن را این چنین شعله‌ور و پیوسته و تند و تیز کند!
من حتا فکر می‌کنم اگر خود معترضان هم بخواهند کوتاه بیایند و به خانه و زندگی بازگردند، باز خود همین دوستان کاری می‌کنند مردم دوباره به خیابان بیایند و حتا بیش از این ابراز حشم و پرخاش کنند. مگر مردم 88 سال 92 به خانه برنگشتند؟ چه کسی 96 و 98 دوباره آنها را به خیابان کشاند؟ و باز مگر 98 را «جمع» نکردند؟ چه کسی دوباره بساط مردم را در خیابان «پهن» کرد؟ آیا این اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی بود؟ آیا از چند ماه قبل به آنها بابت رفتارهای برانگیزاننده‌شان هشدار ندادند؟ فریاد آن مادر که «دخترم بیمار است»، «هفت‌تیر بازی با آن ورزشکار و خانواده‌اش» یا قائله‌ی «سپیده رشنو» را چه کسی به پا کرد؟ چه کسی به هیچ گرفت این انباشت خشم را و مردم خشمگین را تحریک می‌کرد؟
خب اگر تمام این ها را کنار هم بچینیم باید یک «دست‌مریزاد» اساسی به دوستان قدرت‌نشین گفت بابت آشی که خودشان برای خودشان پختند. حالا هم نوش جان‌شان!
اگر می‌بینید که امروز هم این رفتار متناقض را مرتکب می‌شوند قاعدتا در ادامه‌ی همان دست‌فرمان سابق است. وقتی با این همه زحمت مردم را 5 ماه تحریک و عصبی کردند تا به خیابان بیایند، مگر دل‌شان می‌آید بگذارند این مردم همین‌طور خشک و خالی به خانه‌شان برگردند و ماجرا با یک جور توافق ملی و اصلاح اساسی خاتمه یابد؟ نه! حالا حالاها باید مردم را عصبی‌تر کنند تا هرچه بیشتر بیایند، بلکه «انقلاب»شان را به جایی برسانند. حیف این همه زحمت نیست؟ بالاخره هرچه نباشد آقایان مفتخرند که «انقلابی»اند و اساسا «انقلاب» تخصص‌شان است. بعید نیست حالا که می‌بینند نتوانستند تخصص‌شان را برخلاف تصور 40 سال پیش به اقصا نقاط جهان صادر کنند، آن را به خورد مردم خودشان بدهند و آنها را وادار به ارتکاب «یوم الله» دیگر بکنند! می‌گویند آرایشگرها که بیکار می‌شوند سر همدیگر را می‌تراشند...
به هر حال، مردمی که شعار مرکزی‌شان «زندگی» و «زنانگی» است، خیلی بیشتر از این آقایان از انقلاب و خشونت و پرخاش و پیکار بیزارند. اگر ایشان از خر شیطانِ انقلاب کوتاه بیایند و «راه و رسم درست» در پیش بگیرند، بعید است کسی بخواهد با آنها پدرکشتگی داشته باشد. این مردم همانی‌اند که در مشروطه با همان شاه قاجاری کنار آمدند و در سال 92 با همین آقایانی که 88 سرکوب‌شان کردند. اما خب، چه کنیم که گویا مرغ دوستان یک پا بیشتر ندارد..

سلام

قربون شما، مرسی که می‌خونین. :)
من اصلا حتی هنوز نفهمیده‌م این یک پایی که مرغه داره، چیه. ما سال 96 راه افتادیم رای جمع کنیم برای روحانی، باز فحش می‌خوردیم که چرا ضد انقلابی عمل می‌کنی. یه عده خانم چادری پرچم امام حسین دستشون گرفته بودن دور محوطه‌ای که ما بودیم می‌چرخیدن، پرچم سرخ به دوش، یا حسین و یا حیدر می‌گفتن متفرق شیم. بابا مگه یارو رو شورای نگهبان تایید نکرده، یارو تو مجمع تشخیص مصلحت نظام مگه نیست، نفس حرکت رای دادن مگه بهتون مشروعیت نمی‌ده، دیگه چه مرگتونه الله وکیلی؟ چون آقاتون یه کاندیدا رو دوست داره دیگه همه باید به همون رای بدن؟ نکنه شاه برگشته به ما نگفتن؟ :))

۱۹ آبان ۱۸:۳۹ سرکار علیه
همه جا پر شده از روایت غلط. چیزی که مسلمه خونهای بی گناه ریخته شده است چه اونطرف چه اینطرف، چیز مسلم اینه که تهش مردم باخت میدن، ما...
۲۰ آبان ۱۰:۱۰ مهدیار پردیس
سیستمی که تنها دغدغه‌اش سطلای آشغاله و فکر می‌کنه «آزادی یعنی لخت شدن» و تا صدای «حق» مردم بالا میره شیرازهٔ امنیت کشور از دستش در میره (یا از دستش در میارن!) خودش با زبان شیرین فارسی داره میگه «من عرضه ندارم» پس فکر نکنم حمایت از این سیستم اصولاً مفهومی داشته باشه!
۲۰ آبان ۱۴:۳۷ هلن پراسپرو
@مهدیار پردیس
"شیراز"ه امنیت کشور؟
Pun intended?
۲۱ آبان ۱۱:۵۵ مهدیار پردیس
@هلن پراسپرو
خودشون مگه نگفتن داعش اومده و کلی گروه تروریستی و تجزیه‌طلب و فلان وارد کشور شدن و می‌خواستن کجا و کجا بمب‌گذاری کنن و سطل آشغالا بیت‌المال بود و تمام قطعی و فیلتر اینترنت هم مقصرش معترضین هستن و خسارت باید از اونا گرفته بشه و اصلا قیمت دلار به خاطر همین حرفا بالا رفته؟ این چنین و چنان‌هایی که پشت هم ردیف می‌کنن اگه شیرازۀ امنیت کشور نیست پس چیه؟

فکر کنم منظورش اینه که شیرازه توش «شیراز» داره و شاهچراغ تو شیرازه، و اینی که گفتی شبیه یه آرایه ادبی شد که اسمشو یادم نیست ولی انگلیسیش می‌شه pun.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
پلاکت پیشرفته: https://t.me/commaButBetter
دستچین از بلاگستان
آرشیو دست‌چین
نور خدا
سیاه و سفید
مغازه‌ی خودکشی
عشق، زخمِ عمیقی که هرگز خوب نمی‌شه...
رقص ناامیدی
آب جاری
If Social Media Hosted a Party
کادر درمان
دوستت دارم پس به تو آسیب میزنم
تماشاگر
باز و بسته کردنِ یک در
پینوکیو
People help the people
رنج «سکوت» : اقلیت بودن
تگ ها
بایگانی
پیشنهاد وبلاگ
رویاهای کنسرو شده
روزهای زندگی یک مسافر
نیکولا
پرسپکتیو
حبه انگور
اعترافات یک درخت
میلیونر زاغه نشین
از چشم ها بخوانیم
درامافون
جیغ صورتی
خودکار بیک
خیالِ واژه
در گلوی من ابرِ کوچکی‌ست
هذیانات
کافه کافکا
برای هیولای زیر تختم
پنجره می چکد
در من نهفته گویا، یک دایناسور خوب!
زلال؛ مثل چشمه، مثل اشک
آشتی با دیونیسوس
دامنِ گلدارِ اسپی
همیشه تنها
کوچ
بوسیدن پای اژدها
هویج بنفش
حمیدوو برگ بیدوو
اوایل کوچک بود
آراز غلامی
Meet me in Montauk
یادداشت های یک دختر ترشیده
Mahsa's moving castle
تویی پایان ویرانی
قالب: عرفان و جولیک بیان :|