نیم ساعت پیش وسط هال نشسته بودم و داشتم پروژه انیمیشن عیدم رو پیش می بردم. خواهرم خواب بود-چون اگه دقت کرده باشید ساعت چهار پنج صبحه!-و آقایونمونم خونه نبودن. در همین حال، صدای گرمپ شدیدی از سمت اتاق خواهر اومد و بعدش نوای دل انگیز آبشار.
خب ببینید، من خودم خدایگان زنگ های صبحگاهی احمقانه ام. از ماموریت غیر ممکن گذاشته م واسه بیدار باش تا صدای آمبولانس! بنابراین حق میدم افرادی که با من زیر یه سقف می زی اند، صدای توپ سال نو + آبشار بذارن زنگ صبحگاهشون؛ پس، محل نداده و به ادامه انیمیشنم پرداختم.
پس از گذشت یک دقیقه و قطع نشدن صدای شرشر دل انگیز، نگاه کردم دیدم از سمت اتاق خواهرم نوری دیده نمیشه و اون طرف خونه در تاریکی مطلقه. بنابراین زهرا خوابیده بود. ظرف نیم ثانیه به این نتیجه رسیدم که مقاله ویکی پدیا در مورد اون دختره که تو مخزن آب هتل غرق شده بود، کار دستم داده و روح دختره به سبک فیلمای چینی داره میاد که منو ببره غرق کنه و استخونام تا ابد تو حفره اسرار می مونه و الخ. وگرنه نصفه شبی کجا صدای شرشر آب میاد اون هم اینقدر شدید!؟
لکن به خود جرات داده و رفتم سمت اتاق زهرامون و همون لحظه متوجه شدم که we are doomed عزیزانم.
حمام که روبروی اتاق زهراست، با مایع سرخ رنگی پوشیده شده بود و هر لحظه بر مقدار این پوشیدگی افزوده میشد. راه آب باز بود، ولی آب از روش رد میشد و لپر میزد به دیوار.
آیا من جیغ کشیدم؟ خیر دوستان. ساعت پنج صبحه. کدوم آدم عاقلی پنج صبح با دیدن حمومی که پر از خون(؟) شده جیغ میکشه؟ به راستی هیچکس.
بسیار شجاعانه، انقدر که انگار اونی که تا یک سال بعد از دیدن فیلم conjuring با چراغ روشن خوابیده عمه بزرگوارم بوده، سرم رو به سمت راست گردوندم و مشاهده کردم که منشاء صدا-و آب و رنگ و همه چی-روشوییه. عین دماوندی که به تازگی کارخونه آب معدنی روش احداث شده باشه، از رو و زیر و توی کاسه و زیر کاسه و توی کابین و روی کابین روشویی آب میپاشید بیرون. در اینجا خواننده باهوش متوجه میشه که خونی در کار نبوده و رنگ، مالِ زنگِ آهنِ لوله ها بوده و میره میخوابه. اما خواننده کنجکاو ادامه میده. چرا آب از راه آب پایین نمی رفت؟! آیا چه خواهد شد؟! آیا جولیک خواهد توانست از پس روشویی شیطانی برآید؟! تا هفته آینده با ما باشید!