خبر و درخواست.

عزیزانی که فردا می‌خوان بیان کامنت بذارن که "نخیر، اسلام واقعی این نیست"، اونایی که میان می‌گن "ما هم از فلان حرکت حمایت نمی‌کنیم، تو کامنت خصوصی فلان وبلاگ گفته بودیم"، بزرگوارانی که تو خلوت افشا می‌کنن که "مسلمونای واقعی از همه بیشتر بهشون سخت می‌گذره چون مسلمونی کردن ما رو هم انگولک می‌کنن"، هم‌وطنانی که معتقدن "من هم اعتراض دارم ولی راهش اغتشاش نیست" و گرامیانی که به هر روی صدایی دارن ولی بلندش نمی‌کنن.

امروز یک جوان ۲۳ ساله رو به جرم بستن خیابون دار زدن. برای درگیری با یک مامور مسلح حکم جنگ با خدا بهش دادن و جونش رو گرفتن.

نیاید کامنت ناشناس بذارید که بگید منم می‌دونم محاربه حکم گنده‌ایه و مگه خدا بازیچه‌س که هر تکونی جنگ با خدا باشه. نیاید بگید منم در خلوت خودم، منم پای سجاده نماز شبم، منم در‌گوش همسرم، منم تو جمع همکارا...

بسه دیگه.

در گوش من گفتی انگار نگفتی.

تو کامنت خصوصی نوشتی انگار ننوشتی.

تو وبلاگت پست رمزدار زدی انگار نزدی.

سر سجاده به خدای خودت زمزمه‌ کردی انگار نکردی.


به پشتوانه همین سکوت شما صدای تق و تق چارپایه اعدامه که روی زمین میفته. شما که بلدی بدون اغتشاش اعتراض کنی، شما که دغدغه‌ت اسلام واقعیه، شما که مسلمونیت سخت شده، الان نوبتته. اگر تکون نخوردی، اگر صدا نکردی، اگر اعتراضت درنیومد، یواشکی‌هات رو تا ابد بذار تو جیبت و بار سنگینش رو خودت به دوش بکش که سکوت ننگه امروز. 

۱۸ لایک
می‌شد در ملأ عام دستانت را گرفت. در ملأ عام رقص موهایت در باد را دید. حتی می‌شد در ملأ عام تو را بوسید. اگر جای دیگری به دنیا آمده بودیم. اما حالا اینجاییم و از "در ملأ عام" فقط یاد اعدام می‌افتیم...

به جرم بستن خیابون... به جرم بستن خیابون...باورم نمیشه. یه زندگی رو گرفتن، یه خانواده رو داغدار کردن، یه رویا رو سر بریدن... بعد تازه باید بشینی یه عده برات تحلیل کنن نه اینا اونا نیستن. اونا اینا نیستن. البته خب نون داره براشون بافتن این اراجیف بهم.
وگرنه که با یه تعداد معقول کروموزوم حتما میشه یه چیزای بدیهی رو متوجه شد.
الان ما باید چی‌کار‌ کنیم؟ سه ماهه کشور درگیر اعتراضه، آب از آب تکان نخورده. ملت همیشه در صحنه هم به هر مناسبت میان راهپیمایی. من دانشجو اگه اعتراض کنم، بیرون دانشگاه بازداشتم می کنن و اگه لطف کنن، یه مدت بعدش آزاد ولی جوابی به اعتراض ما داده میشه؟ توجهی میشه به اعتراض مون؟ هشتگ فضای مجازی هم که روی اینا تاثیری نداره. ایضا واکنش دنیا. ما چه گوهی بخوریم پس که یه تاثیری داشته باشه و اقلا خون مون هدر نره؟

بزرگوار خب این پست مشخصا خطاب به شما که نیست و خطاب به همون ملت همیشه حاضر در صحنه‌س، ولی انصافا توقع که نداشتی یک هفته بگیم سید علی ببخشین دیگه باید بلند شین و آقا با صلح و صفا به اشتباهاتش پی ببره و از تخت پادشاهیش بیاد پایین؟ هوم؟ در دسته‌های هزار‌تایی آدم کشته شده که پشتی اون تخت محکم بمونه، من دارم با پشتی تخت حرف می‌زنم.

۱۸ آذر ۰۷:۲۵ مهدیار پردیس
پیش خدای خودم و وجدان خودم سرم بالاست و خیالم راحته که که از وقتی قوهٔ عاقله‌ام کار کرده و تونستم خوب و بد رو از هم تشخیص و تمییز بدم، همیشه سمت درست تاریخ ایستادم و مستقیم یا غیرمستقیم (و به اندازهٔ خودم) کاری کردم و صدام رو بلند کردم. بابتش تاوان هم دادم ولی فدای سر ایران خانم؛ این بین تو اعماق قلبم حالم خوبه که هیچ وقت شریک جرم نشدم و همیشه معترض (و نه صرفاً منتقد) به هر نوع خطایی بودم که اطرافم (در هر سطح و عمقی) سر زده.
به هیچ وجه هم دوست ندارم خودم رو جای کسانی تصور کنم که (حتی ناخواسته) شریک جرم وضع فعلی هستن...
چون مریم اشاره کرد من هم حرفم رو میزنم.
تا وقتی که نمی‌تونیم نظر مخالفمون ( اون هم نظر محترمانه) رو تحمل کنیم. بهتره که چیزی از اصلاح یا تغییر و انقلاب کردن بیان نکنیم!
تا وقتی که اشتباهات خودمون رو نپذیریم و بخوایم ماله بکشیم روی کسانی که همراه ما هستن ولی خطا کردن ما فرقی با این نظام نداریم!

تا وقتی که هشتگ میزنی و اگه کسی همراهت نشد بجای آگاه سازیش به فحش می‌کشی فرقی با دیکتاتور نداری!

+خطابم، شخص نیست. خطاب به یک تفکر!

بزرگوار تو رو به خدایی که می‌پرستی هر کس کمی بهت زور گفت رو نذار کنار کسی که جنازه‌ت رو از ترس این‌که مردم شلوغ کنن از خانواده‌ت می‌دزده می‌بره تو بیابون دفن می‌کنه. ملت رو با حکومت مقایسه نکن. هیچ آدمی هر‌چقدر هم که بهت فحش بده، زور بگه، تهدیدت کنه، با هیتلر یکی نمی‌شه، خب؟ من باید حداقل دو‌هزار نفر رو بکشم که بتونم حتی قابل مقایسه بشم با این نظام.

کلمه‌ها وزن دارن، معنی دارن، هر جا عشقمون کشید هر کلمه‌ای رو استفاده کنیم کل زبان از معنا تهی می‌شه. این کلمه دیکتاتور رو از دهنتون بندازید، به هر کس می‌رسید نچسبونیدش. شما فردا ممکنه بهت بگن حق نداری اصلا از اینترنت استفاده کنی، کل فضای مجازی رو ببندن برات. دیکتاتوری اینه. نه این‌که من اومدم گفتم چرا تو غذا پیازه، مامانم با کفگیر زد تو دهنم.

مرسی که حرفت رو زدی.
ولی دیگه گهم بخورید فایده نداره. با کسی که نفهمیدن رو انتخاب کرده هیچ بحثی ندارم و خطابم مستقیم خود شماست.
با احترام.
و اما خطاب به سیستم تفکری شما:
خب هر روز و گاهی هر ساعت داره فجایع جدیدی رخ میده و در واقع اونچه که شما قبولش دارید لحظه به لحظه از لحاظ ضد بشر بودن داره آپدیت میشه.
اونوقت بزرگواران حرفایی که چهل سال پیش هم در تقلید کورکورانه میزدن بازم تکرار می‌کنن. مگه میشه آخه؟! واقعا قدرت ذهنی چندانی نمیخواد.
من محجبه‌ام. چادری‌ام. یعنی میخوام بگم الان برنگردید بهم بگید میخوای لختی بشی لابد! که اونم به خود هر شخص مربوطه و فردا قبر من و شما یکی نیست. اما دیگه به ستوه اومدم از ناعدالتی‌ها. از اینکه هی درس خوندم و فارغ التحصیل شریفم ولی بارها حقم رو چون فرزند شهید و جانباز نبودم خوردن. چون به جایی وصل نبودم. چون توی این مملکت اینکه فقط خدا رو داشته باشی کافی نیست.
از اینکه برادرم بعد هفت هشت سال کار کردن و جون کندن، یه حداقل حداقل از امکانات رو نداره که بتونه ازدواج کنه و به قول شما سنت پیامبر رو به جا بیاره.
از اینکه وقتی برای تهیه داروی دو تا آدم نزدیک زندگیم به صد نفر رو میندازم و آخرش ایرانی بی‌کیفیتش گیرم میاد که مریضامون از شدت عوارض نمیتونن از جاشون بلند بشن حالم از این وقاحت بهم میخوره. حالا لابد یه شاگرد بنا میخواد برام قطره استامینوفن بخره با تمسخر بگه دیدی توی کشور ما پیدا شد؟! که منم تف کنم روی صورتش و بگم صحبت از داروی بیمار سرطانیه‌! استامینوفن بخوره توی صورتت جانم. من اتفاقا مثل شما ضد بشر و انسانیت نیستم که بگم کاش خدا بهتون دردی بده که درد مردم رو مسخره نکنید و ناچیز نشمریدش. الهی هیچ وقت گیر بیمارستان نیفتید که بابت یه عمل ازتون صد میلیون بگیرن. الهی همیشه سرتون مثل کبک توی برف باشه و پیش نیاد تجربه کنید مردم چه زجری می‌کشن.
اما ازم نخواید با این چیزایی که می‌بینم ساکت باشم که بهم بگید چرا نظر محترمانه رو تاب نمیارید. نه دیگه من توی این سیستم قدرت تاب‌آوری هیچ چیزی رو ندارم. اینا مال قبل بود که ما هم برای حقمون محترمانه می‌جنگیدیم ولی وقتی این سیستم برای آدمای خاص طراحی شده بمونه برای همون آدمای خاص. اگه با این تفاسیر من دیکتاتورم که اوکی. دوست دارم دیکتاتور باشم. چطور رئیس شما دوست داره باشه. منم دوست دارم.

ببین. این یره دونه دونه کامنتای تو رو فاکتور می‌کنه نشون مقداد اینا می‌ده که ببینین، حرصشون دادم. رها کن اون طفل بی‌عقل رو. یه سنگی انداخت قایم شد تو وبلاگ خودش. کی اهمیت می‌ده واقعا.

جولیک عزیز درست می‌گی کلمات بار دارن و قابل قیاس نیستن.
ظلم کوچیک یعنی مثلا همین کاربر مریم که حتی نفهمید من چی میگم و حتی نمیدونه من چه اعتقادی دارم و حتی نپرسید و به فحش کشیدم
ظلم بزرگ هم کسی که با ۸۰ میلیون آدم این کار رو کرد

قابل قیاس نیستن اصلا
این مریم می‌تونه دوست من باشه، می‌تونه الان عصبانی باشه یا هرچیز دیگه‌ای.
ولی اون ظلم بزرگ نشون داد که اینکارها نه از عصبانیت بلکه از اعتقادش سرچشمه میگیره.

ولی ولی ولی
با همین سواد اندکم، توی همین چند وقت کوتاه که سعی کردم تاریخ بخونم.
ظلم بزرگ هم با همین چیزای کوچیک شروع شد :)
شما درست میگی فرق دارن زمین تا آسمون فرق دارن ولی اگه اشتباهن بیایم بپذیریم.
همین

درسته، بعضی وقتا ظلم بزرگ از ظلمای کوچیک شروع می‌شه. ولی چسبیدن به ظلم بزرگتر از ترس این‌که این ظلم کوچیک تبدیل به ظلم بزرگ دیگری بشه، معنی نمی‌ده. مگر این‌که جامون پیش ظلم بزرگ‌تر امن و گرم و نرم باشه، خیلی هم بدمون نیاد زیر سایه‌ش بمونیم.


من یک ماه پیش اومدم با نیت روشنگری، سفیر قشر خاکستری، رابط بین اینور و اون‌ور، پست بذارم و کامنت جواب بدم. بعد از یک مدت سر به دیوار سنگی کوبیدن با یک عده دعوام شد. الان رسیدم به این‌جا که می‌بینی. از روز اول که من با نیت اکلیل ونون‌خامه‌ای و رنگین‌کمان اومده بودم، تا روز‌هایی که پرم گرفت به پر بقیه، یک عده افتاده‌ن دنبال من که ما رو مسخره کردی، به اعتقاد ما فحش دادی(من در کل تاریخ این وبلاگ شاید دو بار در دوران باستان به دو نفر گفته باشم احمق. فحش آخه؟)، تند بودی، ضدانقلابی، نفهمی، جرات داری بیا انقلاب کن، نشستی اون‌ور آب زر می‌زنی، معاندی، نادونی، بچه‌ای، بی‌حیایی، الخ الخ الخ. اجازه دارم اعتقاد پیدا کنم هر کسی که میاد زیر پستی که با خون جگر نوشته‌م می‌گه ولی اگر صبر کنیم ز غوره حلوا سازیم درد منو نفهمیده؟ بعد از یک ماه میخ چوبی بر سنگ گرانیت کوبیدن، اجازه می‌دی اعصاب نداشته باشم بیان بهم بگن تو که فحش دادی(!) معادل اونی هستی که مردم از ترسش از همسایه‌ها یخ قرض می‌کنن که جنازه بچه‌شونو تو خونه نگه دارن تا وقت دفنش برسه؟

اگه قراره ظلم کوچیک بشمریم و چرتکه بندازیم، این که این حکومت الان به اسم اسلام داره آدم می‌کشه هم از سکوت‌های کوچیک مسلمونای طرفدارش شروع شده. به جای چشم امید بستن به این‌که این قافله که به وضوح داره به سوی ترکستان می‌ره به آرمان‌های شهدا (باز باید بحث عموی ما رو فوتوشاپ کردن براش ریش گذاشتن از اول باز کنیم) نزدیک‌تر بشه، سکوتت رو بشکن که کمک دست ظلم بزرگ نباشی.

من مدام دارم سعی می‌کنم سناریویی تو ذهنم بسازم که یک انسان سوپرمذهبی‌ام و برام خبر میارن یک عده به اسم دین و آیین من یکی رو که خیابون رو بسته و با یکی کتک‌کاری کرده اعدام کرده‌ن و من جامه نمی‌درم برم اون یک عده رو سفره کنم، به جاش امید می‌بندم که از توشون حکومت نبوی دراد. ولی هنوز موفق نشده‌م ببینم دقیقا چطور می‌شه که این‌جور بشه.

خانم فائزه
متاسفم ما نمی‌تونیم باهم دوست باشیم. چون الان همه چی صفر و یکه. با دو تا خط خوندن از هر کامنتی میشه فهمید کدوم ساید ماجرا ایستاده. اما با یه کامنت نمیشه اعتقادات یک آدم رو زیر سوال برد. اینا رو هم حین تاریخ خوندنت سعی کن بهش دقت کنی و تمیز بدی.
علاقه‌ای به ادامه بحث باهات ندارم. امیدوارم خدا مسیر درست رو بهت نشون بده. که بعدا شرمنده وجدانت نشی.
مقداد اینا :))))
ولی جولیک، کاش یه سوراخ باز میذاشت توی وبلاگش باهاش معاشرت می‌کردیم، جالب میشد. حیف که وقت نداره. احتمالا الان با جنین‌شون وارد مذاکره شدن ببین موافق کار جهادی در مناطق محروم هست یا نه.
اونم یه لگد میزنه که یعنی من خروجی متقن نسل خلیفه اللهی هستم. و ادامه دهنده مسیر پدرم که چون تلویزیون توی خونه‌ش نداره و کتابخونه‌ش بزرگه، مغز متفکر سیستمه و جهان رو یه‌تنه به سمت مهدویت پیش میبره. نه البته امم هست با قلب قرمز و گل و پروانه.

بیخیال. واقعا اصلا مهم نیست. بخوای برای هر روانی‌ای که به خودش انتحاری بسته که به حوری و غلمان برسه حرص بخوری اعصاب خودتو خط‌خطی می‌کنی فقط.

۱۸ آذر ۱۲:۴۴ شاگرد نجار
هر کلمه‌ای که از این مقداد اینا حرف می‌زنیم و تمجیدش می‌کنیم این مقداد اینا برمی‌دارن اسکیرین شات می‌گیرن به عنوان لوح تقدیر می‌زنن به دیوار اتاق بچه‌های الکی خوشحالش که اسیر چنگال پلید اون و زنش شدن و باهم دور هم می‌‌خندن و می‌گن این است گودرت.
ولی واقعاً با این سیستم فکری، باز نذاشتن اون سوراخ هم خیلی کار بزرگیه هااا، واقعاً هر کسی توانشو نداره‌. فکر کن تو خودت رو تو وبلاگت از اینهمه لوح تقدیر محروم می‌کنی ولی در عوض می‌ری می‌بینی تو وبلاگای دیگه هنوز دارن برام لوح تقدیر می‌سازن‌ وای که چقدر من قشنگ و خوبم! بدوم برم به آقام علی خون خوار نشون بدم بهم کارت هزار آفرین بده شاید استخونی هم برام پرت کرد. به به چه زندگی قشنگی. :)
اگر بحث اسلامه، هیچ‌جای قرآن ننوشته مظلوم باید مراعات ظالم رو بکنه که هیچ، انتقام گیری رو هم برای مظلوم جایز می‌دونه.
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ. شعرا ﴿۲۲۷﴾
خرمشاهی: مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏ اند و خداوند را بسیار یاد مى‏ کنند، و پس از آنکه ستم دیده‏ اند انتقامشان را گرفته‏ اند، و کسانى که ستم کرده‏ اند زودا که بدانند که به چه بازگشتگاهى راه خواهند برد.

اگرم بحث تمدنه، که اینجا بیشتر جنگله، یه کم ظاهرش مدرن شده فکر کردیم واقعا کسایی دارن بهمون حکومت می‌کنن که از تمدن چیزی سر در میارن. اینجا جنگله. کفتار قراره حمله کنه به خونه‌ام و خانواده‌ام رو بدره، هر سال هم میاد و یکی رو می‌بره. شما باشی نگاهش می‌کنی یا باهاش گلاویز میشی تا دستش به بچه‌ات نرسیده؟
این حکایت ما و حکومته. سالهاست به هر طریقی که تونسته زندگی میلیون‌ها آدم رو ازشون گرفته، مستقیم و غیرمستقیم، وقتی می‌خوایم از خودمون مقابلش دفاع کنیم یک دفعه‌ای ازمون بودا و گاندی می‌خوان. که تازه بودا و گاندی هم بودیم. چقدر مردم به شیوه‌های مختلف اعتراض کردن در طی این سال‌ها؟ هر چی بگی رو امتحان کردن. هرچی که مدنی باشه رو گذروندن، حتی خودسوزی کردن. جواب دیدن؟ اگر دیده بودن که وضعمون این نبود. هی میگن اغتشاشگر! راه دیگه‌ای مونده براشون؟ مگه ظلم پذیری توی اسلام مذمت نشده؟ پس چرا وقتی به ظلم اعتراض می‌کنیم جوابش تیره؟ اعدامه؟ این اسمش اغتشاش نیست، اسمش دفاع مشروعه.اتفاقا قانونی هم هست. وقتی کسی داره بهت حمله می‌کنه، حق داری از خودت دفاع کنی. ختم کلام.
۱۸ آذر ۱۴:۰۲ صـــالــحـــه ⠀
عاشق این خوشگل مغالطه کردنتم :)
اولا جرمش بستن خیابون نبوده: محاربه بوده. گوگل کنید تا ببینید از منظر حقوق کیفری یعنی چی!
بعد اینکه خب مامور بشینه نگاه کنه تا این جوان ۲۳ ساله‌ی نازنین همه رو زهره‌ترک کنه؟! خب مامور اومده درگیر شده! طبیعتا مامور همیشه سلاح گرم داره. باید داشته باشه. تو کانادا و انگلیس و فرانسه مامورا اسلحه گرم ندارن؟

پناه بر پروردگار.

"امروز یک جوان ۲۳ ساله رو به جرم بستن خیابون دار زدن. برای درگیری با یک مامور مسلح حکم جنگ با خدا بهش دادن و جونش رو گرفتن.
"
گوشات رو این‌قدر محکم گرفتی که حتی نمی‌خونی چی نوشته‌م. بدو بدو میای درس امروز کلاس جهاد تبیینت رو بهمون نشون بدی.
بابت بستن خیابون و درگیری (نه قتل، درگیری) بهش حکم محاربه داده‌ن. کانادا و انگلیس و فرانسه نه حکم جنگ با خدا دارن نه حکم اعدام، نه ظرف پنج هفته فرایند قضایی‌ای که برای قاتل بسیجی شونزده‌سال طول می‌کشه رو سر و ته هم میارن که دل صالحه‌خانوم‌هاشون قرص بمونه.

پولت رو پس بگیر صالحه. این کلاس هیچی یادت نداده، همون یه ذره که قبلا فارسی متوجه می‌شدی رو هم ازت گرفته.

چه طور خرابکاری فلسطینی‌ها برای پس گرفتن حق‌شون‌،
اخلال در نظم و امنیت جامعه
و جرح عمدی به مامور اسرائیلی در حین انجام وظیفه
و مسدود نمودن خیابان
و ایجاد رعب و وحشت تلقی نمی‌شه و با افتخار از خرابکاری‌هاشون‌ به عنوان مقاومت یاد می‌کنین؟
چه‌طور اگه به جرم همین اقدامات دستگیر و مجازات بشن، از غصه دق می‌کنین و برای اسرائیل خط و نشون می‌کشین؟
خب مامور اسرائیلی بشینه نگاه کنه تا یه فلسطینی نازنین همه رو زهر ترک کنه؟! خب مامور اومده درگیر شده. طبیعتاً مامور همیشه سلاح گرم داره. باید داشته باشه.
@صالحه
تو کانادا و انگلیس و فرانسه، مامورا گوه می‌خورن اسلحه گرم دارن. یه‌کم‌ دست از لجاجت بردارین و بفهمین درد ملت چیه. به یه آدم به همین راحتی حکم محاربه دادن و اعدامش کردن. براتون مهم نیست؟ معلومه که مهم نیست. به درک.
هنوز دارین بابت ترور قاسم سلیمانی، حرف از انتقام سخت می‌زنین ولی مرگ و تلف شدن بقیه مهم نیست. به درک.
@:-/
از جماعتی که میگن حفظ نظام از حفظ جان امام زمان هم واجب تر است چه انتظاری داری؟ معلومه که چرا مقاومت و دفاع کردن ما از خودمون میشه جنگ با خدا، چون «ولی کثیف»شون رو خدا میدونن و هر کسی که باهاش مقابله کنه یا مخالفش باشه میشه محارب -گویا خدای قادر و تواناشون چلفتیه-. اینا جماعتی نازی اسلامی ان که هر کس مثلشون نباشه باید از زمین پاک بشه. این پسر ۲۳ ساله هم از ما نبود؟ به جهنم! بهتر که کشتیمش.
از کانادا و فرانسه و انگلیس هم فقط اسلحه گرم داشتن ماموراشون رو یاد گرفتن. باقی بخشها رو از داعش و طالبان آموزش دیدن.
وقتی واسه زاییدن مردم تصمیم میگیرید و تعداد کاندومی که باید استفاده کنن رو چک میکنید، دیگه حق ندارید اسم انگلیس و فرانسه و کانادا رو بیارید و فضولات دفع کنید اینجا.
۱۸ آذر ۱۹:۴۶ صـــالــحـــه ⠀
ایران مونده بودی الان یکی از صالحه‌هایی بودی که قوه قضاییه برای امنیت‌شون این رای رو صادر کرده بود.
اما رفتی و نمی‌دونی امنیت چیه.
امنیت خط کش نداره که مذهبی و غیرمذهبی رو از هم جدا کنه و اتفاقا تا حالا که مذهبی‌ها بیشتر دلشون برای امنیت سوخته...
اما آزادی خطکش داره بین دین و غیردینی.
زن زندگی آزادی‌تون، آزادیِ سکولار می‌خواد.
حالا که رفتی و آزاد شدی، چرا اینقدر دردت میاد یه حکومت اسلامی روی کره زمین باقی‌مونده.
بی‌خیال ایران شو.

پولتو پس ندادن؟


ویرایش بعدا و بعد از دو ساعت خودخوری: واسه امنیت من دنبال اسیدپاشای اصفهان که نگشتن هیچ، اون پسرای اسکلی که راه افتاده بودن با موتور تو خیابونا چرخ می‌زدن رو دخترا آب بریزن که از جیغ و وحشتشون هرهر بخندن رو هم نگرفتن. اون موقع هم صدا از تو و امثال تو در نیومد. فقط تو کامنت خصوصی و پست رمزدار، با فونت پنج و اسم مستعار، می‌نویسین خشونت بده عجیجای من، خشونت نکنین. منم مخالفم. من از اون مذهبیا که فکر می‌کنی نیستم.
خجالت بکش. خجالت بکش و بگو پولت رو پس بدن. 

@زینب
می‌دونی من از حکومت توقع ندارم بیاد بگه همون‌جوری که نیروی امنیتی اسرائیل و فرانسه و آمریکا به معترضین ظلم می‌کنه و ما هزار بار کردیم‌ش توی چشم و گوش‌تون، ما هم داریم ظلم می‌کنیم به معترضین مون.
ولی از آدم‌هایی که خودشون فاعل این ظلم نیستن، توقع دارم.
مگر این‌که دچار یه عشق سمی به حکومت باشن که خب از یه عاشق سمی بر میاد :)
@صالحه
عزیز من، خواهر من، برای امنیت منی که دارم ایران زندگی می‌کنم چرا قوه قضائیه باید یه حکم ناعادلانه بده؟
من می‌دونم امنیت چیه. امنیت همون چیزیه که ما موقع اعتراض کردن نداریم. امنیت همون چیزیه که نبودش بهت ترس میده. وحشت میده تا نری حقت رو پس بگیری.
حالا شما که انقلاب کردین و آزاد شدین، چرا این‌قدر دردتون میاد حکومت‌های ظالم دیگه ای هنوز روی کره زمین باقی موندن؟‌بی‌خیال‌ انگلیس و آمریکا و اسرائیل شین.
پیرو این کامنت‌هایی که دارم می‌خونم و بحث‌هایی که پیرامونشون شکل گرفته، می‌خواستم یه چیزی بگم. ببینید برای این‌که یک بحثی به شیوهٔ منطقی پیش بره و به نتیجه برسه، لازمه که دو طرف بحث اقلاً کفِ میزان لازم از تفاهم رو داشته باشن باهم و روی درست بودن حداقل یک چیز توافق نظر داشته باشن. به نظر می‌رسه که ما با این دسته از هم‌وطنان کلاً از بیخ تفاهم نداریم. اوضاع این‌جوریه که ما می‌گیم بابا تاریکی و ظلمات همه‌جا رو فرا‌گرفته، چشم‌ چشم رو نمی‌بینه. از هر گوشه صدای قتل و غارت می‌آد، بیاین یکی چراغ برکنیم. این دزدا و قاتلا رو بندازیم بیرون، آهای شب‌گرفتگان! بیاین ز کوچه‌سار شب درِ سحر بزنیم. منتها بزرگواران می‌فرمان که وا! تو این آفتابِ‌لنگ‌ظهریِ این چنین درخشان چراغ می‌خواید چی‌کار؟ لامپ‌های اضافه رو هم خاموش کنید. نادونای بی‌شعور شما همهٔ برق و انرژی رو دارین هدر می‌دین. سر و صدا هم نکنید که ما می‌خوایم چرتِ بعد از ناهارمون رو بزنیم.
حالا بدیش اینه که عزیزان اساساً به‌طور کلی وجود شب و تاریکی رو انکار می‌کنن و هیچ هم براشون عجیب نیست که مگه می‌شه یه جا همیشه روز باشه. عوضش می‌فرمان که چرا نمی‌شه؟ این‌جا! این‌جا یگانه جای عالمه که توش همیشه روزه ^_^
خلاصه به قول آقای ابتهاج:
«چه چشم پاسخ است از این دریچه‌های بسته‌ات؟
برو که هیچ‌کس ندا به گوشِ کَر نمی‌زند»
ز تو مچکرم جولیک زیباا🧡
چشم آب میخورم، دورم میزنم، تازه نفس عمیقم میکشم:)
جولیک یه زمانی یه چیزی داشتی به اسم منطق که برام تو رو با همه ی اختلاف نظرهای بنیادی که باهات داشتم ، دوست داشتنی می کرد، چیزی به اسم تفکر و تحلیل که اسیر فضا غالب نشی، ولی الان که می خونمت، کامنت ها و ریپلای هات رو میبینم، هیچی ازون تعقل و منطق که نمونده هیچ، خیلی هم ازون ور بوم افتادی
دلم سوخت، خیلی

شاید زیاد 20:30 نگاه می‌کنی. سوییچ کن رو اخبار ساعت 10. 

۱۹ آذر ۱۸:۳۸ صـــالــحـــه ⠀
قوه قضاییه؛ نیروی انتظامی، ارتش، سپاه، بسیج، هر جا درست عمل کرده، درست عمل کرده. هر جا عمل نکرده و باید می‌کرده یا غلط عمل کرده، اینا ضرری به اعمال درستش نمی‌زنه.
شما که قاعده‌های عربی بلدی، اینجا میگن چی: ما لا یدرک کله؛ لا یترک کله.
اگه یه جا انجام نداده و تو شاکی هستی مثل این ماجرای اسیدپاشی‌ها، خب باید مطالبه کنی (مخصوصا اون موقع. نه اینکه کینه شتری کنی نگه‌داری برای روز ماهیگیری از آب گل آلود)
و به واسطه ذهنیت آشفته و منفی شما نسبت به این نهاد های تامین امنیت و عدالت و همچنین، عملکرد ناقص و نه چندان قوی و محکم‌شون در واقعیت، نباید کارهای درستشون زیر سوال بره...

بیا بحث رو دور سرمون نپیچونیم و از این شاخه به اون شاخه نپریم. قوه قضاییه، ارتش، سپاه، بسیج، تا الان سر جریان اعتراضات فعلی همه کشته‌های سمت مردم رو انداخته گردن بلایای طبیعی، یا تروریست‌هایی که عامل "اغتشاشن". اوکی. نه هیچ‌کدوم از آدم‌هایی که به قول خودشون مسلح بودن و مردم عادی رو کشتن دستگیر کرده، نه معلوم شده کدوم گروه و فرقه‌ هستن، نه عکس ازشون هست نه شناسایی شده‌ن نه کسی دنبالشونه. فقط با چهارتا صالحه مثل تو افتاده دنبال خانواده‌اشون که نبینم صداتون دراد. شبونه دفنش کنید شلوع نشه! اما برای هر یدونه مامور که کشته یا زخمی شده 10 15 نفر متهم هست که لااقل یکیشون به جرم محاربه محکوم به اعدام شده. الان دوگانگی رو متوجه می‌شی؟


اسیدپاشی اصفهان رو، مادری که گشت ارشاد داشت زیر می‌گرفتش رو، بچه خانم ابتکار که آمریکا درس می‌خونه رو، سردار طلایی که با دختر و نوه‌ای دوقلوش تو تورنتو رو تردمیل می‌دوه رو، نجفی که تو کلانتری بهش چایی می‌دن و باهاش دست می‌دن و جلوش خم می‌شن رو، مرتضوی که حکم می‌گیره و بعد اژه‌ای می‌گه نمی‌دونیم کجاست که بفرستیمش زندان(!) و بعد سر از راهپیمایی کربلا در میاره (!) و هرگز برای اجرای حکمش نمی‌ره زندان رو، پسر هاشمی رفسنجانی که هفته‌ای سه روز مرخصیه و شب آتیش‌سوزی اوین بهش می‌گن بمون خونه فعلا برنگرد رو، حسین فریدون که سلولش به اندازه خونه‌ی الان منه رو، سردار دکتر مهندس خلبان قالیباف که ملک ارزونی می‌کنه به این و اون و بعد‌ها تو مجلسی که بعدا رییسش می‌شه برگه سخنرانی می‌بره که پشتش نوشته «اگر صحبتی نکردم به خاطر آقا بود»، کینه شتری نکرده‌م. به عنوان شاهد مثال نگه داشته‌م که بدونی مشکل امنیت من نیست. مشکل دل قرص توئه. و مشکل تو هم کارامدی حکومت نیست، که سر هیچ‌کدوم این بزنگاه‌ها نه اعتراض کرده‌ای نه صدات در اومده، نه چهارتا رفیقت رو تو حوزه جمع کردی که بریم اعتراض کنیم به این کارشون. مشکل تو اینه که اینا مشکل تو نیست. تا وقتی می‌تونی مرکز توجه باشی و بهت سر صف و تو مترو گل بدن که چادر سرته و کسی جرات نکنه بهت چیزی بگه چون نکنه وصل باشی به جایی، گور بابای این‌که یه عده اون بالا واسه خودشون رانت‌خواری راه انداخته‌ن دارن مملکت رو مثل بیسکوییت ساقه‌طلایی دندون‌‌دندون می‌کنن. خرده بیسکوییتاش که داره به من می‌رسه. منم اگه تمام مملکت هم و غمشون این بود که آب تو دلم تکون نخوره، ذهنیت که هیچی اصلا پوست شفاف‌تری داشتم!


حرف بی‌عمل. حرف بی‌عمل! و هفته پیش به من کامنت خصوصی دادی که اون اسلامی که تو ازش ناراحتی، منو هم ناراحت کرده. من نماینده‌ی اون مسلمان‌هایی نیستم که ازشون بیزاری و فکر کردی دیگه رسالتت در برابر مردم کشور انجام شد، دیگه چون «گفتی» من تو رو متفاوت از هر آنچه نماینده‌ش هستی می‌بینم. این پست رو اصلا برای تو و امثال تو که تو وبلاگشون جهادی‌ان، تو کامنت خصوصیای من روشنفکر و امروزی و منتقد، نوشتم. که در عمل تکلیف ما رو مشخص کنی. نشون دادی بهترین نماینده‌ی همون مسلمون‌هایی هستی که ازشون بیزارم، با طبق طبق ادعا و صفر عدد اعتراض. اقدام عملی برای رسوندن اسلام فعلی به اون اسلامی که "اسلام واقعی اینه"؟ نه مرسی، تو وبلاگم پست می‌ذارم که البته ما هم فکر می‌کنیم گشت ارشاد گاهی دل امام زمان رو به درد میاره. و نه، اون اسلامی که من ازش ناراحتم، تو حاضری به قیمت خون چندین نفر، زیر سایه جنازه‌ای که غیرقانونی اعدام شده، قایم شی تو بغلش، که یه وقت مجبور نباشی آزادی‌های یک مسلمون در کشور "اسلامی" رو از دست بدی.

دلم برای تو و دو سه نفر دیگه لرزیده بود، فکر کردم شاید منتظر تلنگرید که صداتون دراد. همه‌تون نشون دادید مقداد جماعت تا ابد مقداد می‌مونه، حتی اگه برام کامنت خصوصی بذاره که «داره به منم سخت می‌گذره، منم مسلمونی کردن برام سخت شده، اینا ما رو هم بدنام می‌کنن».

[من قاعده‌های عربی بلد نیستم. ضرب‌المثل‌های فارسی بلدم که بعضی‌هاشون عربی‌ان. به معلم کلاس جهان تبیینتون که پولتو پس نداد، بگو بهتون یاد بده سطح کلامتون رو در سطح دانش مخاطبتون بیارین پایین و رو فارسیتونم کار کنین. وگرنه این چیزی که من می‌بینم فقط می‌تونین با دانشجو‌های سال سوم مترجمی عربی بحث کنین.]

۱۹ آذر ۱۹:۴۲ صـــالــحـــه ⠀
ببین اون تو بحث گشت ارشاد بود که من حسابم رو از رفتارای بعضی مذهبی‌ها جدا کردم. همون وقت که تو پست نیکولای آبی رو برام فرستادی.

اما یه چیزایی هست که تفکیک باید بشه از هم. عملکرد مسئولین باید از نظام جمهوری اسلامی که قانون اساسی نشوندهنده مانیفستش هست باید جدا بشه. خیلی از مسئولین به جای پایبندی به قانون، بنده و رعیت قدرت و ثروت‌اند.
لزومی نمی‌بینم از این افراد دفاع کنم اما اعدام شکاری دقیقا در چارچوب حاکمیت قوانین اسلامی بود پس ازش دفاع می‌کنم.

و در آخر: من الان دانشگاه تهران (همونی که تو قلب تهرانه میرم و دولتی هست) میرم و پولی نمیدم. اون کلاسی هم که توی حوزه میرم بازم پولی نیست چون استادش جهادی هست. شما این مدلیش رو تجربه نکردید تا حالا؟

من حجتم رو با تو تموم کردم صالحه. ادامه‌ی جهادت رو برای اون مخاطبین تخیلیت انجام بده که زن 28 ساله‌ی سه شکم زاییده رو از نوجوان 17 ساله تشخیص نمی‌دن.

۱۹ آذر ۲۲:۳۷ صـــالــحـــه ⠀
من جوان موندم، خوب تغییر چهره دادم و استادانه اسکل‌شون کردم، تقصیر اونا چیه؟🤣

بعدم مگه اینا، اونان؟ فازت چیه جولیک؟

یعنی حیف اون سهم من از پول بیت‌المال که خرج شما و معلم شما می‌شه حقیقتا.🤦

می‌گم برو با همون جماعتی که بوته رو از درخت تشخیص نمی‌دن وارد بحث شو که برشون پیروز بشی و جهادتو انجام داده باشی. این‌ بحثی که با من به عنوان سهم جهادت می‌کنی به جایی نمی‌رسه.
[اول از سر خشم اینو گفتم، ولی دارم واقعا کم‌کم نگران زبان فارسی‌تون می‌شم. :|]

چون اشاره کردم که اعدام محسن شکاری قانونی نبوده و توضیح ندادم که چرا، دوستی این رو تو خصوصی فرستاد که حرف منو تایید می‌کنه. چون زحمت کشیده این رو هم پر شالت داشته باش. نه اسم اون اتهامی که بهش زدن تو کتاب قانون محاربه‌ست، نه حکم اون اتهامی که بهش زدن و گفتن محاربه‌ست تو کتاب قانون اعدامه. این یه اعدام در چارچوب قوانین حاکمیت اسلامی نبود، یک حرکت سیاسی برای قدرت‌نمایی بود:
دکتر برهانی استادیار حقوق جزا و جرم‌شناسی دانشگاه تهران (1)
دکتر خالقی دانشیار حقوق جزا و جرم‌شناسی دانشگاه تهران (2)
اصل 614 قانون مجازات اسلامی (3)
اصل 618 قانون مجازات اسلامی (4)

اکنون که مطلعی قانون حاکمیت اسلامی هم با این حکم مغایرت داره، با این دانش هر ‌آن‌چه صلاح می‌دانی انجام بده.

۲۰ آذر ۰۷:۳۴ صـــالــحـــه ⠀
ساعت ۶ و نیم عصر به وقت تهران، جلیل محبی با همین محسن برهانی مناظره میکنند. پخش زنده از تلوبیون و کانال snn هست. میتونی ببینی.
کلی استاد دانشگاه و فارغ التحصیل‌های حقوق قضا و جرم شناسی جواب این آقای برهانی رو دادند که میتونی بری بخونی.
پنبه نکن تو گوشات فقط.
عزیزدلی که وقت گذاشتی و زحمت کشیدی منبع ارسال کردی، من با وجود اتمام مکالمه، رسالتمو که نشون دادن منابعت بود انجام دادم. اگر مسیر جدیدی برای قرائت سوره یاسین و کوبیدن میخ آهنین مونده، خودت وارد عمل شو. من آنچه قرار بود دریافت کنم، کردم، دیگه چیزی جز قلیا از این مکالمه بهم نمی‌رسه.

اهورامزدا نگهدار هر‌دوتون باد و کریشنا به کمر تمام کالت‌لیدر‌های جهان بزنه به حق پنج‌تن. :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
پلاکت پیشرفته: https://t.me/commaButBetter
دستچین از بلاگستان
آرشیو دست‌چین
نور خدا
سیاه و سفید
مغازه‌ی خودکشی
عشق، زخمِ عمیقی که هرگز خوب نمی‌شه...
رقص ناامیدی
آب جاری
If Social Media Hosted a Party
کادر درمان
دوستت دارم پس به تو آسیب میزنم
تماشاگر
باز و بسته کردنِ یک در
پینوکیو
People help the people
رنج «سکوت» : اقلیت بودن
تگ ها
بایگانی
پیشنهاد وبلاگ
رویاهای کنسرو شده
روزهای زندگی یک مسافر
نیکولا
پرسپکتیو
حبه انگور
اعترافات یک درخت
میلیونر زاغه نشین
از چشم ها بخوانیم
درامافون
جیغ صورتی
خودکار بیک
خیالِ واژه
در گلوی من ابرِ کوچکی‌ست
هذیانات
کافه کافکا
برای هیولای زیر تختم
پنجره می چکد
در من نهفته گویا، یک دایناسور خوب!
زلال؛ مثل چشمه، مثل اشک
آشتی با دیونیسوس
دامنِ گلدارِ اسپی
همیشه تنها
کوچ
بوسیدن پای اژدها
هویج بنفش
حمیدوو برگ بیدوو
اوایل کوچک بود
آراز غلامی
Meet me in Montauk
یادداشت های یک دختر ترشیده
Mahsa's moving castle
تویی پایان ویرانی
قالب: عرفان و جولیک بیان :|