1-یک عدد خواستگار تلفن خانه ما را به صدا در آورده که دانشجوی سال اول دکتراست و به گفته مادرش چهار سال تعهد دارد که کار نکند.
پرسش مطروحه اینکه عزیزِدل، شما صرف اینکه یک شب از خواب بیدار شدی و دیدی که استغفرالله، آیا دلیل می شود که برخیزی بروی به مادر گرام بگویی مادر من زن می خواهم؟ آیا همسر گرام شما قرار است فوتوسنتز کند در این فاصله؟ آیا خود شما فوتوسنتز می کنی در این برهه؟ آیا بعدش برایتان کار ریخته آن بیرون؟ حساب کردی چند وقت بعد از اتمام دکترا هم بیکار هستی؟
چرا نمی میرید واقعا؟
2-ما هر کدام یک ورژن از حقیقت را دستمان گرفته ایم و بر مبنای آن صدایمان روی سرمان است و هوار هوارمان به راه و حق هم به جانبمان و باد در غبغب که این نسخه که دست من است درست است و باقی همه هیچ.
این ورژن از حقیقت را هم خودمان به دست نمی آوریم، اطرافیانی به دستمان می دهند که خودشان هم نسخه حال حاضرشان را از کس دیگری گرفته اند.
ز همین روی، بسیار حائز اهمیت می باشد که اطرافیانی که با آنها حشر و نشر داریم، نسخه های خیلی مختلفی از حقیقت دستشان باشد. چون در این صورت به صورت سه بعدی و فول اچ دی متوجه می شویم این ورژن که دست ماست لزوما همان تنها ورژنِ درست و همان نسخه اصلی نیست.
توصیه خواهرانه هم اینکه لطفا قبل از اینکه جوش های بلوغتان بترکد و ریش هایتان در بیاید و صدای خروسی تان به حالت عادی برگردد، تزِ اجتماعی-سیاسی-عقیدتی-نظامی-اقتصادی-مذهبی و غیره ندهید. مخصوصا در وبلاگ و فیس بوک و جاهایی که چندین سال در معرض دید بقیه بشریت است، پیش از اینکه عقل رس شوید و بپرید پاکش کنید.
3-بعدا یادم بیاورید یک سری غر غر و نق نق در مورد این خواستگار های تلفن بنویسم.
* ازریشه جولیک و بر وزن تاریخ بیهقی به خاطر لحنِ عهدِ تیرکمانشاهی پست :|